حکمت الهی و مسئله شر از دیدگاه شهید مطهری
مسأله ی شر یکی از مهم ترین مسائلی است که ذهن و جان اندیشمندان دینی و متألهان را به خود مشغول داشته است چرا که از دیرباز هم ملحدان همواره در انکار خداوند بدان متوسل شده اند و هم مؤمنان در پی فهم چیستی و چرایی آن خود را رنجه داشته اند. به همین دلیل نیز فیلسوفان و متکلمان اسلامی از همان ابتدا کوشیده اند تا بر اساس مبانی عقلانی، فلسفی و وحیانی خود تبیین و توجیهی برای آن فراهم آورند. در دوران معاصر مرحوم مطهری به طور خاص کوشیده اند تا از موضع یک فیلسوف مسلمان و با توجه به آرای اسلاف فیلسوف خود این مسأله را بررسی کنند. در این مقاله به اختصار به بیان بخشی از تلاش ایشان در فروگشودن گره این مسأله می پردازیم.
در نظر برخی از اندیشمندان در فلسفه یِ دین، نه تنها براهین اثبات وجود خداوند اعتبار قطعی و تردیدناپذیری بر وجود خداوند به ارمغان نمی آورند، بلکه می توان حتی پیشتر رفته و بر عدم وجود خدا، و به عبارتی دیگر وجودِ تناقض و ناسازگاریِ میان گزاره هایی دینیِ مومنان، دلیل آورد. مهمترین و برجسته ترین این گونه دلایل، به نظر بسیاری از این اندیشمندان، استدلالهایِ مبتنی بر مسأله یِ شر، و وجود شرور در عالم است. (1)
مسأله یِ شر، بسی پیش از آن که به عنوان مسأله ای فلسفی مطرح شود، به صورت های گوناگون، فکر و روان آدمی را آزرده است. از قدیمی ترین متون دینی در این زمینه، ماجرای ایوب در عهد عتیق است، که پس از آن همه رنج و بیماری و گرفتاری که جسم و خانواده و اموال او را، در حالی که هیچ یک را گناهی نبود، نابود گرداند، تنها پاسخی که برای مسأله، پس از آن همه گله و شکایت های تند یافت، پناه بردن به نوعی تسلیم و رضای الهی بود_ رضا به داد. ایوب دریافت که حکمت خداوندی ورای قدرت فهم آدمی است و چون و چرا کردن در خصوص آنچه به نظر آدمی شر و رنج می رسد و در نهایت نزد خداوند بی گمان خیر و حکیمانه است، کاملاً بی مورد است. در واقع کتاب ایوب نشان دهنده یِ نوعی طفره از کوشش برای یافتن پاسخی عقلانی به این سؤال است. در قران کریم نیز آنچه، از زبان ایوب، مسببِ بلاها و مصیبت های وارده بر ایوب دانسته شده، چیزی جز شیطان نیست. اما قران کریم ذکری از آن به میان نمی آورد که ایوب در پی پاسخ به چون و چرایی از رنج و شروری که امان او را بریده بودند، هیچ خود را رنجه کرده باشد. داستان چند آیه ای ایوب در قران با ستایش و مدح ایوب پایان می یابد _ انا وجدناه صابراً نعم العبد انه اواب. (2)
اما فیلسوفان متأله بدین حد راضی نشده، و کوشیده اند برای مسأله یِ شر پاسخی در خور عقل پیدا کنند. از دیگر سو نیز فیلسوفان ملحد، آنگونه که گفتیم، این مسأله را مبنایی برای انکار وجود خداوند قرار داده اند. به نظر مرحوم مطهری، این مسأله یکی از مهم ترین موضوعات در الهیات است و از آن مواردی است که در آن برخورد شدیدی میان فلسفه ی قدیم و فلسفه ی جدید وجود دارد، بدین معنا که نحوه ی مواجهه و راهی که هر کدام از این فلسفه ها رفته اند یکسره متفاوت و حتی متباین و مغایر با یکدیگر است. (3) به همین دلیل ایشان در آثار گوناگون خود، از جمله در شرح الهیات شفا و کتاب مستقلی با نام عدل الهی، کوشیده اند تا به تقریر دقیق و منسجم آراء فیلسوفان اسلامی درباره ی این موضوع بپردازند و گره از کار فروبسته ی آن بگشایند. در این مقاله کوشیده شده است تا به بیان تفسیر ایشان از موضع فیلسوفان اسلامی در مواجهه با این مسأله پرداخته شود.